Saturday, May 12, 2007

لباس ارزان سربازي ويژه چاق و لاغرها كجا مي‌فروشند؟؟؟!

در روزهای آموزشی و سربازی

حسرت روزهایی را خواهیم خورد
که آزادانه می توانستیم
به هرجایی برای شکایت کردن برویم و نرفتیم.


با عرض سلام و احترام



تقریباً حدود 1 هفته است که سکوت خبری تمامی رسانه ها و خبرگذاری ها را فراگرفته است.


طرف مقابل تمامی کار های خود را با برنامه ریزی و دقت انجام داده است و منتظر است که بهت و بی انگیزه گی ما دوره تکامل خود را سپری کرده تا در زمان مقرر فاز آخر عملیات خود را شروع کند.

با خود فکر می کنم که آنهایی که این کار را آغاز کرده اند چقدر خوب ماها را می‌شناختند و می دانستند که ما اساساً عرضه ای انجام کاری را نداشته و آنها خیلی راحت می‌توانند که نزدیک به 34000 نفر نیروی نمیه متخصص و متخصص را به خط کنند.
من نگارنده اصلاً قصد توهین و یا استفاده از کلمات بی ادبانه را به هیچ کسی ندارم اما شما اگر به این آمار توجه کنید خودتان چه احساسی را نسبت به جامعه 34000 نفری پیدا می کنید ؟


1- از این تعداد نفرات در همان روزهای اعتراض و تجمع تنها و در جمع 300 نفر هم آفتابی نشدند.


2- حتی همین تعداد نفرات نیز به دیوان برای شکایت مراجعه نکرده اند.!!!


3- زمانی که مقرر به گرفتن وکیل شد حتی 15 نفر نیز حاضر نشدند که برای دفاع از حق مشروع خود وکیل اختیار کنند
.

4- زمانی که مقرر گردید 10 نفر به عنوان نماینده به کمیسیون اصل نود برویم............

که اما آن واقعاً شرم آور است.
پس می بینید که خیلی هم بی ربط حرف نزده ام.


زمانی که با این دسته از افراد در مورد دلیل عدم اقدام قانونی آنها پرسش می کردم جوابهایی از جنس زیر تحویلم داده شد
:

1- چرا ما پیش قدم بشویم؟


2- 200000 خیلی زیاد است این مقدار پول را نداریم.


3- می رویم دیوان اسممان ثبت می شود بعداً دردسر برایمان ایجاد می شود. و .......................


حال دوباره فکر می کنم با این جامعه ای که اینگونه فکر می کنند می توان به موفقیت و گرفتن حق فکر کرد؟



می توان خود را نماینده اعتراضمند جامعه 34000 نفری دانست؟


ما نزدیک به 10 روز زمان کاری ارزشمند را در خواب خرگوشی بسر بردیم و به طرف مقابل فرصت دادیم که طرف مقابل ماپچ پچ کنان پیروزی و پیش بینی خود را بهم دیگر تبریک بگویند. هرچند مقداری از پچ پچ آنها به بیرون درز کرد و مقداری از آن جسته گریخته در هفته نامه امید نظام
وظیفه چاپ شد. اما باز ما در خواب خرگوشی ماندیم و حالا منتظریم که کسی جلو بیافتد پیروز شود و بعد ما بدون پرداخت کمترین هزینه پیروزی را جشن بگیریم. عزیزان هیچ خبری نیست کسی کاری نکرده است. در عوض ناکسان تا توانسته کار کرده اند. اگر امید به دیوان هم دارید به عرضتان برسانم که در پرونده ای مشابه با ما بسیاری از معلمینی که در جریان اعتصابات و تحصنها در جلوی مجلس از کار اخراج شده بودند و به دیوان عارض شده بودند. از دیوان هم حکم تایید اخراج خود را گرفتند. حال خود مقایسه کنید مقدار اعتراضات و هزینه کردن های معلمان با خودمان . و بعد به همان میزان دل به رای دیوان ببندید. دوستان با این وضعیت هیچ امیدی نیست ما باید قبول کنیم که نمی توانیم حق خودمان را بگیریم در روزهای آموزشی و سربازی حسرت روزهایی را خواهیم خورد که آزادانه می توانستیم به هرجایی برای شکایت کردن برویم و نرفتیم. باید منتظر پرده آخر این بازی و تیر خلاص باشیم. تیری که از تفنگ خواب خرگوشی خود ما به شقیقه مان شلیک خواهد شد.آنقدر خودمان مفصر هستیم و گناهمان سنگین است که دیگر ظلم نظام وظیفه و ستاد نیروهای مسلح در برابر آن هیج است.

اگر در این پرده ی آخر از خواب بلند نشویم....



(نوشته يكي از نمايندگان)

No comments: